۱۳۸۹ دی ۱۷, جمعه

بدون تیتر

گاه خبری میخوانیم که از سرنوشت استاد ایرانی دانشکده فلان خبری در دست نیست یک وقت میگویند یا مینویسند شهروند هلندی ایرانی تبار در آستانه اعدام است و گاه موضوع هدفمند کردن یارانه ها و نتایج اسفبار آن بر سر و سرنوشت ملت تیتر میشود بر پدر ومادرش لعنت که با پخش اخبار مخالف باشد اما خداوکیلی همه خبرهای کشور ما در همین مسائل و امثال آن ها ختم نمیشود ما مردم یک قشر عظیم ناشناخته را در ایران داریم که زندان میروند شکنجه میشوند خانواده اشان نابود میشود بچه هایشان مدرسه نمیروند جوان هایشان معتادند دل مادر این خانواده ها خون است و اخبارشان در هیچ رسانه ای نیست گفته نمیشود... فقط گهگاه که یکی از آن ها به جان می آید و یکی دیگر از خودشان را مثله میکند و تنها فریاد زدن را و مطرح شدن را از این طریق می آزماید مانند آن واقعه کشته شدن مردی به دست زنی در ملا عام در کرج.. کسی پرسید کی بود؟ چرا کشت؟ و بعد از چندی مثل قاتل میدان کاج برای خودنمائی دستگاه قضائی و اعلام این که ببینید چقدر این ملا نصرالدین لاریجانی عدالت پرور ست بدون یک دادرسی درست و ریشه یابی علت جنایت و آگاه سازی مردم این یکی نیز به دار کشیده میشود و تمام. و بعد بعضی از ما براحتی مسئله را فراموش کرده و به دنبال این هستیم تا بفهمیم گربه جنیفر لوپز که دل درد گرفته بود خوب شده است یا خیر و یا تقلا کنیم که با خبر شویم احتکار شش تن برنج و روغن شیخ کروبی اصلا درست بوده؟ برای چه بوده و یا خدای نکرده نباشد آن که به عبای شیک خاتمی لکه وارد شود و نمیدانند تا "پدر از سفر برگردد نه چند لکه بر این عباست که سرتاسرش نیلیست!" و تمام این مشاهیر در معرض سخن هستند و مردم حق خود میدانند که درباره جزئیات زندگی آنان بدانند و گور پدر عوام به قول شیخ ها کالانعام کرده که خوشند یا نا خوش گرسنه هستند یا سیر دختر نازنینشان بغل خواب شیوخ خلیج همیشه پارسی که برایش سینه چاک میدهند که یک وقت خلیج چی نشود! همه این ها هست و همگان دانند اما وقتی از آن سوی چهره مشاهیرشان حرف زده میشود خود را به زمین میکوبند و وا فغانا راه می اندازند... چرا وقتی گفته میشود این مردک اصلاح طلب یعنی خاتمی مخنث٬ البته از جهت حضورش در عالم سیاست٬ غلط کرد اگر مردش نبود وارد گودش شد بعضا سینه چاک میدهند؟ مگر آلنده نبود میخواستند نگذارند کار کند در سنگرش کشته شد آقای خاتمی نباید وارد گود میشد آن هم وقتی که در خود جربزه و لیاقت خدمت کردن را نمیدید و چون علیلی ناتوان دایم جیغ کشید که نمیگذارند! "خوب میبوسیدی و کنار میگذاشتی" اما حقیقت آن بود که نمیشد این ریاست را رها کرد حب جاه است دیگر بسیار خوب کارت را کردی. خادم دشمنان مردم برای پایداری نظام ظلم و فتنه بودی و مدت ریاستت تمام شد پس چرا از همان مردمی که به آنان خیانت روا داشتی شرم نکردی و دوباره پا در میدان سیاست گذاشتی که چه غلطی بکنی؟ چه دسته گل تازه ای به آب بدهی؟ قتل های زنجیره ای را وزارت خانه ات٬ زیر دماغت انجام بدهد و تو گوسفند وار نفهمی؟ و یا چرا وقتی به میر حسین موسوی وکروبی ناسزای به حق گفته میشود فغان سر میدهید؟ مگر همین جرثومه های فساد معرکه گردان دوران سیاه خمینی نبودند و دستشان تا مرفق در خون جوانان برومند ما نبود و با تکیه دادن بر صندلی های صدارت و ریاست تایید کننده همان جلاد و اعوان وانصار و شریک جرمش نبوده اند؟
مگر ما ملت گاگول هستیم؟ ابولی هستیم؟ توده ای خیانت کرد خوب عیبی ندارد فدائی خیانت کرد اشکالی ندارد مجاهدین خلق جنایت و خیانت کردند بابا چیزی نبوده گذشته سلطنت طلب هنوز بر جنازه متعفن سلطنت نماز میگذارد خوب چه ایرادی دارد و روشنفکران ما خیانت بارز میکنند٬ میگذریم بهنود و امثالهم نون انگلیسی میخورند نوری زاده علنا جاسوسی میکند و ما چشم میبندیم و به سمت خانه پدریش گوش میدهیم و گوششان را نمیگیریم و رسوایشان نمیکنیم باید بر همه یعنی بدون استثنا بر همه تازید و پته هایشان را روی آب انداخت و رسوایشان کرد که این جماعت از معمم و مکلایش گرفته تا مداح مدیحه گو و نویسنده مزدور و شاعر منفور و سیاستمدار نامغفور و پا اندازان مشهور که نان در بلاد غریبه میخورند و بعضشان هم نزد دولت مردان ایرانی به شغل شریف جاک.. مشغولند فقط در راه نابودی تمامی فرصتهای طلایی ملت ما بشدت کوشیده اند و وامصیبتا که همه این فاسدان از وطن میگویند
کسی متهمم کرد که از توده های گرسنه ام و از اشرافیت نیستم آری به شرفم سوگند که بوی گند اشرافیت نمیدهم راستش گرسنه هم هستم اما دریوزه نیستم شریعتی به دغل کاری گفت اگر بند از بندم جدا کنند حسرت یک آه را بر دلشان میگذارم که در عمل به آخوند مشروعیت بخشید و نوشت که در پای هیج معاهده نامه خارجی امضای یک آخوند نیست به مردم نگفت آخوند گهی نبوده که اجازه داشته باشد پای عهد نامه ای را امضاء کند و فقط نوکر جیره خوار ظل الله بوده و بس و زیر سایه این سایه های نکبت خدا نان مفت میخورده
تاریخ اشتباه نوشته شده و میشود کویر یعنی تمامی ماسه های روان در آن و ملت یعنی آنان که در تاریخ نامی از آن ها برده نمیشود مگر در زیر عنوان بردگان و کارگران و عجم و موالی... وقتی این مزدوران را می بینم که با افسار تمدن بر صفحات تلویزیون و مونیتورها افاضه کلام میکنند و سنگ خیانتکاران را به سینه میزنند اسفم بر خودم و ملتی که از آنان هستم و اشرافیت ندارند اما شرف دارند مضاعف میشود من تابع نظم نیستم تابع هیچ نظمی چون نظم موجود در این جهان میله های پایه اش بر تخم چشم محرومان میگردد نه محرومانی که لنین خیانت پیشه و استالین جنایتکار خود را حامی آنان میدانستند نه محرومان یا به اصطلاح این دزدان مستضعفینی که قرآن فاسد و محمد فاسدتر از کتابش به دروغ از آن ها یاد میکنند چرا که محمد و دینش بر اشرافیت قریش و ثروت خدیجه و قربانی کردن چند نفر باز از قبیل من فقیر نادان پا گرفته اند
 با اشرافیت سرشار از بی شرفیتان با سیادت نا آقا بودنتان با سیاست کاری های دغلکارانه اتان ستیز میکنم به هیچ کس و هیچ کجا وابسته نیستم و متاسفم بگویم همسانان من نیز که سالیان دراز در اثر تلقینات آخوند و روشنفکر خود فروخته در تحمیقی عمیق نگه داشته شده اند تکفیرم میکنند ولی زمان روشنی نزدیک است زمان آوار کردن چاه دروغ و نیرنگ بر سر امام موهوم نزدیک است زمان فروریختن دیوار قداست های پوچ و دروغین از راه میرسد زمان ویران شدن معادن کثافت یعنی مقابر امامان و امامزاده های قلابی٬ پایان زمان لجن پراکنی های امثال سروش در شرح دعای ابوحمزه ثمالی و رسیدن زمان ظهور خدائی بدون پیامبر حرامزاده و دروغگو و دزد و زنباره وامام های ریز ودرشت و پاپ های گردن کلفت سرمایه دارنزدیک است. آنزمان٬ نه خیلی دور خواهد رسید که تمام مردم بفهمند هیچ خدایی نمی تواند اینقدر حقیر تصویر شود که دلال و واسطه بخواهد... لعنت بر خدائی که برای دادن رحمتش نیاز به توصیه پیامبر و امام و موسا و عیسا و این کثافت ها را دارد
آن مردمی که به حساب نمی آیند به زودی در شمار تصمیم گیرندگان سرنوشت خودشان خواهند بود و دمکراسی را بر پا خواهند کرد نه دمکراسی شرقی یا غربی یا اسلامی یا آمریکائی یا اروپائی یا هرچه که در حال حاضر در دنیا وجود دارد و تبلیغ میشود٬ دمکراسی به معنی اصلی دمکراسی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر